داستان فیلم خوب، بد، جلف
داستان سریال خوب، بد، جلف: رادیواکتیو
«خوب، بد، جلف: رادیواکتیو»، سریالی در ژانر کمدی-اکشن به نویسندگی «پیمان قاسم خانی» و کارگردانی «محسن چگینی» و محصول سال 1399 ایران است. بازیگران مطرحی همچون «پژمان جمشیدی»، «سام درخشانی»، «حامد کمیلی»، «فرهاد آئیش»، «امیرمهدی ژوله» و «گوهر خیراندیش» در این سریال به ایفای نقش پرداخته اند. داستان این سریال که دنباله داستان فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف 2: ارتش سری» است، روایت گر ماجراجویی های پژمان و سام پس از دزدیده شدن توسط چچن ها می باشد.
داستان
مانی حقیقی یک کارگردان هنری سینما از طرف تهیهکنندهاش تحت فشار است تا از دو بازیگر تجاری برای بازی در نقشهای اصلی فیلمش استفاده کند. از نظر کارگردان آنها بدترین انتخابهای ممکن هستند، اما اگر میخواهد که فیلم را بسازد مجبور است در مدت کوتاهی آنها را به نقشهایشان نزدیک کند و این کار آسانی نیست.
آنها از سرگرد شادمان به عنوان کارشناس انتظامی کمک میگیرند. سرگرد قبول میکند به آنها آموزش دهد و آنها را همراه خود میبرد تا شیوه کار او را یاد بگیرند. دریکی از این پروندهها با جسد فردی به نام محمود معتضدی در کنار رودخانه مواجه میشوند. روی دست او علامتی خالکوبی شده و حکم نوشته شده، نفر دیگری هم به نام کمال دهن لق با همین خالکوبی کشته شدهاست. آنها یک باند توزیع مواد مخدر هستند و مادهای مخدر به نام حکم لازم را پخش میکنند شادمان نفر سوم این گروه را که حسام کشمیری نام دارد در یک باغ بازداشت میکند. آنها به دنبال نفر چهارم هستند چون گمان میکنند این بازی با چهار نفر انجام میشود و نفر چهارم عامل قتل است.
حسام کشمیری در بازجویی اعتراف میکند باند آنها سه نفره بوده و حکم مخفف اسم حسام و کمال و محمود و نماد این باند است، محمود معتضدی به یک باشگاه سوارکاری به نام یوزپلنگ رفتوآمد داشتهاست. شادمان به همراه پژمان جمشیدی و سام درخشانی و خانم آزاده تهیهکننده این فیلم برای تحقیقات بیشتر و همچنین به بهانه اسب و لوکیشن برای فیلم خود به این باشگاه مراجعه میکنند.
رضا رویگری و مجید مظفری که صاحبان این باشگاه سوارکاری هستند متوجه میشوند شادمان پلیس است برای همین آنها را بیهوش میکنند و گروگان میگیرند ولی پس از به هوش آمدن متوجه میشوند رویگری و مظفری در کار جعل اسکناس هستند و به مواد مخدر ربطی ندارند واین سوءتفاهم بوده و آنها اشتباهی به این پرونده ورود کردهاند ولی خلافکاران حاضر به آزادی آنها نیستند و قصد دارند تا آنها را بکشند تا مدرکی باقی نماند. در پایان آنها موفق به فرار میشوند و خلافکاران را بازداشت میکنند، پژمان هم تیر میخورد و مدتی در بیمارستان بستری میشود.
از طرفی فیلم ساخته میشود و اکران موفقی پیدا میکند در حالی که کارگردان مانی حقیقی سکته کرده و فوت شده و دیگر نیست تا این موفقیت را ببیند. در انتهای داستان در یک نما نشان داده میشود که محمود معتضدی در اثر تصادف رانندگی مردهاست و قتلی در کار نبودهاست.
دیدگاهی ثبت نشده!!!