فیلم داستان وست ساید West Side Story2021
داستان وست ساید یا داستان کنارهٔ غربی، فیلمیست رمانتیک، درام و موزیکال به کارگردانی رابرت وایز و جروم رابینز، محصول ۱۹۶۱ آمریکا.فیلمنامهٔ این فیلم بر پایهٔ داستان رومئو و ژولیت از شکسپیر نوشته شده است. موسیقی این فیلم از لئونارد برنشتاین بوده و ترانهها از استفان سوندهایم هستند.
داستان وست ساید در ۱۰ رشته جایزه اسکار گرفته است
فیلمنامه این فیلم بر پایه نمایشنامه داستان وست ساید، برگرفته از رمئو و ژولیت است که اپرانامه آن از آرتور لورنت و موسیقی از لنارد برنستاین بود و در سال ۱۹۵۷ در برادوی به صحنه رفت و مورد استقبال عمومی قرار گرفت و بارها و بارها در این سالها دوباره اجرا شده است و در سال ۱۹۶۱ نیز نسخه سینمایی آن اکران شد.
خلاصه داستان:
در فیلم داستان وست ساید West Side Story 2021 خواهید دید عشق در نگاه اول زمانی رخ میدهد که پسری به نام تونی، دختری به نام ماریا را در یک رقص دبیرستانی در سال 1957 میلادی در شهر نیویورک میبیند. در این بین عاشقانه رو به رشد آنها به فروکش کردن آتش درگیری میان دو گروه رقیب که برای کنترل خیابانها با یکدیگر رقابت میکنند، کمک کرده و…
درباره فیلم تازه اسپیلبرگ
چندی است که فعالیتهای ابتدایی برای اعلام زمان اکران عمومی فیلم داستان وست ساید با عنوان اصلی West Side Story آغاز شده است. در تبلیغات اولیه فیلم، تصویر بزرگ تمامرنگی با صدای سوت وهمانگیزی بر صفحهنمایش ظاهر میشود که طیفی از رنگهای نارنجی، قرمز، ارغوانی تا آبی سلطنتی را در برمیگیرد.
بر روی تصویر موسیقی ۴ دقیقهای لئوناردو برنشتاین که از نسخه اولیه فیلم وام گرفته شده، جذاب و تسخیر کننده است. بر روی این صفحه رنگی، طراحی پررنگ و لعابی ظاهر میگردد که شامل خطهای سیاه موازی است که به صورت اتفاقی کنار هم قرار گرفتهاند. با پایان یافتن قطعه موسیقی، این طرحهای نامفهوم با یکدیگر ترکیب میشوند که نمایی هوایی از محله منهتن را به نمایش بگذارند.
این تصویر هوایی سرگیجهآور، در نهایت منظرهای از شهر پویای نیویورک را در اختیار بیننده قرار میدهد. سپس دوباره همان صدای سوت با منشاء نامعلوم به گوش میرسد که گرچه آرامتر است اما همچنان ترس را القا میکند. سرانجام وقتی اولین صورت انسانی بر روی صفحه ظاهر میگردد، ۶ دقیقه پرمحتوا بدون هیچ عجلهای و بهآرامی سپری شده است.
این سکانس معرفی فیلم با تمام محتوای گرافیکی و تصویربرداری هواییاش توسط طراح گرافیکی برجسته به نام سول بس طراحی و تدوین شده است. بس در طراحی این سکانس با الهام از فیلمسازان صاحب سبکی چون آلفرد هیچکاک و اتو پرمینگر به کار خود غنایی ویژه بخشیده است.
فیلم داستان وست ساید در مقایسه با نسخه اصلی آن بسیار فراتر رفته است. این فیلم هم چنانکه با لطافت و ظرافت به پیش میرود به طرز نفسگیری پیشرو و متجددانه نیز محسوب میشود. در صحنهپردازی فیلم دقت فراوانی به جزئیات و مینیمالیسمهای پرهزینه شده است که با توجه به ماهیت پر سروصدای تولیدات هالیوود بسیار قابل توجه است. این موضوع را درباره این فیلم میتوان کاملاً حسابشده دانست؛ در سال ۱۹۶۱ شرکت تولیدکننده فیلم یعنی یونایتد آرتیستس تصمیم داشت که فیلمی ساختارشکن و جدید در دنیای فیلمسازی موزیکال ارائه نماید که با توجه به فرهنگ غالب آن زمان و رویکرد روزافزون جوانان به موسیقی راک اند رول غیرقابلدسترس مینمود.
در ۲ سال منتهی به ساخت این فیلم اتفاقات خوبی برای فیلمهای موزیکال رقم نخورده بود؛ در سال ۱۹۵۸ فیلم موزیکال ژی ژی با عنوان اصلی Gigi موفق به دریافت ۹ جایزه اسکار شده بود که تا آن زمان رکوردی به شمار میرفت. به این ترتیب انتظار این بود که کمپانی سوت پاسفیک بتواند در گیشه در صدر فروش سالانه قرار بگیرد. اما پسازآن تولیدات موزیکال هالیوود، به کمدیهای سخیف، کارتونهای دیزنی و یا اجراهایی از الویس پریسلی محدود شدند که بهسختی در میانه جدول فروش سالانه قرار میگرفتند.
در این دوران به فیلم داستان وست ساید امید فراوانی بسته شده بود تا شاید بتواند فیلمهای تنزل یافته موزیکال را به جایگاه قابل قبولی در صنعت سینما ارتقا بخشد. در سال ۱۹۵۷ تئاترهای موزیکال در برادوی بسیار موردتوجه منتقدان و اهالی سینما و تئاتر بودند. اما در پرده سینما شیوه معمول آن روزگار قدرت خودنمایی چندانی نداشت.
فیلم داستان وست ساید درمجموع میبایست بر محوریت حرکات موزون و همانند یک تئاتر صحنهای پیش میرفت و در عین حال از پویایی و گستردگی یک اثر سینمایی نیز برخوردار میبود. علاوه بر آن، فضای عاشقانه و کلاسیک غالب بر داستان اولیه فیلم نیز میبایست حفظ میشد؛ چراکه بههرحال این فیلم، اقتباسی از داستان معروف رومئو و ژولیت شکسپیر بهحساب میآمد.
افزون بر همه اینها دغدغههای جوانان در دنیای مدرن و مسائل مربوط به زندگی شهری نیز نباید از نظر دور میماند و در نهایت محصول نهایی میبایست به عنوان یک سرگرمی خانوادگی که هیئت رای دهندگان اسکار را نیز بتواند تحت تاثیر قرار دهد موردتوجه قرار میگرفت. در حقیقت این فیلم قدمبهقدم و با دقت و برنامهریزی و ساخته شد تا بتواند به آن چه که تولیدکنندگان آن در نظر داشتن دست یابد.
این نظریه یک طراح رقص مشهور به نام جروم رابینز که در اجراهای صحنهای نابغهای موفق به شمار میرفت برای کارگردانی بخشهای موزیکال فیلم انتخاب شد و جالب اینکه او هیچ تجربهای در ساخت فیلم در کارنامه حرفهایاش نداشت. رابرت وایز کارگردان فیلم اشکها و لبخندها نیز کارگردانی بخشهای سینمایی و دراماتیک فیلم را بر عهده گرفت.
انتخاب نشدن وایز برای کارگردانی همه فیلم به خاطر این نبود که او در کارگردانی آثار موزیکال از تجربه کافی برخوردار نبود بلکه علت اصلی آن بود که او شهرتش بیشتر به خاطر ساخت آثار غمناک عاطفی سیاهوسفید بود. او پیشتر برای ساخت فیلم میخواهم زنده بمانم با عنوان اصلی I Want to Live نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود؛ این فیلم روایتی واقعی از ماجرای زنی است که به اعدام محکوم شده است و حالا باید بیگناهی خود را اثبات نماید.
وایز سعی کرد تا کمی متانت و وقار را در فیلم موزیکال خود بیفزاید؛ اما تهیهکنندگان فیلم در انتخاب بازیگران بیشتر به سلیقه عامه مردم توجه داشتند. در آن زمان شایعاتی درباره این فیلم وجود داشت که برای حضور الویس پریسلی در نقش تونی یعنی جوان اهل موسیقی فیلم رایزنیهایی صورت گرفته بود.
اما در نهایت توانایی موسیقایی هنرپیشگان در اولویت انتخاب آنها قرار نگرفت و ناتالی وود ۲۳ ساله و ریچارد بیمر برای نقشهای اصلی انتخاب شدند و در تمام طول فیلم حتی یکبند از ترانهها را هم اجرا نکردند. اما در لب زدن نمایشی به جای خواننده اصلی ترانه، بسیار حرفهای عمل کردند. حتی بدبینانه ترین نقدها نیز فیلم داستان وست ساید را فیلمی فراتر از آن چه قابل پیش بینی است میدانند. حال با توجه به کار هنرمندانهای که بس برای معرفی فیلم جدید داستان وست ساید انجام داده است، درباره محتوای آن نمیتوان نظری قطعی را داد.
این فیلم احتمالاً تعدادی از خصوصیات و مشخصههایی را که در بالا درباره فیلم اولیه ذکر شد داراست؛ هرچند که برخی از آنها اساساً متناقض یکدیگر هستند! این فیلم یک فیلم موزیکال پرنشاط است که قطعاً بار احساسی فراوانی را نیز بر مخاطب تحمیل خواهد نمود چرا که در میان شخصیتهای داستان عواطف فراوانی رد و بدل خواهد شد. فیلم داستان وست ساید قطعاً بی عیب و نقص نیست همان گونه که نمایش صحنهای آن نیز کامل و عاری از ایراد نبود.
فیلمنامه اقتباس شده از تراژدی رومئو و ژولیت شکسپیر به نحوی بازنویسی شده است که کمی از تلخی آن بکاهد و در پایان ماریا، هرچند در هم شکسته، اما حداقل زنده بماند. این تغییر به یقین از ملودرام افراط گرایانه و غمناک شکسپیر که مرگ دو دلداده را در پایانی تراژیک رقم زده است بسیار فاصله دارد. از سوی دیگر، از حق نباید گذشت که داستان فیلم بسیار دلنشین است.
در فیلم داستان وست ساید این ارتباط به خوبی شکل گرفته بود. شش دهه از ساخت فیلم داستان وست ساید گذشته است و این فیلم هنوز جذاب، پرانرژی و دلنشین، و به طرز شگفتآوری پیشرو مینماید. فیلم داستان وست ساید همچون حلقه اتصالی محکم میان سینمای موزیکال هالیوود قبل از خود و آینده این سینما تعریف شده است و همچنان تروتازه و دیدنی است.
در هفتههای آینده و با نمایش فیلم، امکان ارزیابی ماحصل کار استیون اسپیلبرگ و نمایشنامهنویس همکار او تونی کوشنر در بازنویسی و خلق نسخه جدیدی از این فیلم موزیکال فراهم خواهد بود. هرچند که شک و تردیدهای فراوانی درباره موفقیت آن در میان منتقدان به گوش میرسد. بازسازی یک فیلم فرصتی دست میدهد تا اشتباهات نسخه اولیه در اجرا و فیلمنامه تصحیح شوند؛ به عنوان نمونهای بارز در فیلم داستان وست ساید، از بازیگر نوجوان کلمبیایی – آمریکایی فیلم یعنی ریچل زیگلر توقع فراوانی وجود دارد که به دنیای عاشقانه و حال و هوای رمانتیک ماریا و نیز ساختار پیچیده فرهنگی این شخصیت نزدیکتر گردد و از این نظر از ناتالی وود بازیگر نسخه اولیه این نقش پیشی گیرد.
موضوع دیگر مسئله گروههای خیابانی و طراحی صحنه برای آنهاست که چگونه دهه ۱۹۵۰ را به تصویر خواهند کشید. چرا که در نسخه اولیه این بخش از فیلم بسیار مدرن و جذاب طراحی شده بود و این موضوع میتواند کمی از حس نوستالژی که انتظار میرود به مخاطب منتقل شود را بکاهد و حس و حال فضایی بازآفرینی شده از گذشته را انتقال ندهد. تاکید فیلم اولیه داستان وست ساید بر تاثیر شوکآور مدرنیته، اهمیت ارزش دادن به آنچه که در زمان حال میگذرد و شور و حرارت و انرژی جوانی بوده است؛ موضوعاتی که با گذشت بیش از ۶۰ سال همچنان تازه و با اهمیت هستند.
دیدگاهی ثبت نشده!!!